انگار که دور زده باشم و برگشته باشم به دو سال پیش همین موقع‌ها. همون رنگ و همون شکل و همون اتفاقا و همون درگیری‌های ذهنی و همون به خود گیر دادن‌ها. که خب وقتی اینطوریه، دیگه جای نوشتنم هم باید همون جای قبلی بشه. که حس کنم همه‌چیزهای اون روزا رو...

 

و امتحانای خدا... که هر بار سخت‌تر از بار پیشه. و منی که این وسط حتی این رو نمی‌دونم که الان و توی این لحظه اول قصه وایسادم یا آخر قصه؟

 

چند روز پیش که داشتیم با مهتاب و فاطمه در مورد امتحانای خدا حرف می‌زدیم، ازشون پرسیدم چرا باید خدا چند بار ایوب رو به یه روش امتحان کنه؟ خب مگه بار اول بس نبود؟‌ درسشو نگرفت یعنی؟
اما ته دلم راستش، غصه‌ی حضرت ایوب رو نمی‌خوردم. ته دلم حرف خودم بود. حرف اینکه این لوپ برای چیه؟ اینکه برم و برم و برم و دور شم و بعد باز، به یه روش دیگه و از یه راه دیگه باز برگردم سر همون نقطه؟
حالا نمی‌دونم... نمی‌دونم که هدف اینه که عبور کنم و بگذرم از این نقطه، یا درسای گذشته‌م رو مرور کنم و این بار درست بدم این امتحانو؟ که اگه اون موقع فکر می‌کردم توی دریام، نبودم و حالا اما، واقعاً توی دریام.

شاید هم این‌ها همه‌ش یه مشت اتفاق ساده‌ی روزمره‌ست که من به اشتباه همیشه جدیشون می‌گیرم. شاید اصن راه این نیست، مسیر این نیست، شاید خیلی دارم کج می‌رم. ولی من کجا باید برم که راهم کج نباشه؟

شاید من زیادی سنگ همه رو به سینه می‌زنم و توی غمشون شریک می‌شم. شاید اینا مسائل دیگرانه و به من ربطی نداره که این همه‌ توی دلم نگهشون دارم. شاید نباید بذارم هیچ‌کدوم از اینا مانع رفتن بشه. مانع عبور و دور شدن. مانع اینکه بالاخره یه روز حتی برم از این دیار. برم به غربت. که دور نیست اون روز... ولی یاد!‌ یاد رو مگه می‌شه جایی جا گذاشت و رفت؟

 

چون که نمی‌دونم چرا نمی‌شه اینجا آهنگ گذاشت، صرفاً به گذاشتن لیریکس در حال گوش دادن بسنده می‌کنم.

 

تو نیمه راه زندگی . دل من پر خونه
اینجا با این قشنگیاش . واسه من زندونه

اینجا با این قشنگیاش . واسه من زندونه
تو نیمه راه زندگی . دل من پر خونه
اینجا با این قشنگیاش . واسه من زندونه

وای که تموم نمیشه . لجبازیات زمونه
وای که تموم نمیشه . لجبازیات زمونه

سر رامو گرفتی . چه بد کردی زمونه
غرورم رو شکستی . چه بیرحمی زمونه
بازم این سو و اون سو . منو خوب میکشونی

زمونه . آی زمونه…
ببین کاسه صبرم . چه لبریزه زمونه
تو غربت خونه کردن . غم انگیزه زمونه
بازم این سو و اون سو . منو خوب میکشونی

زمونه . آی زمونه…
وای که تموم نمیشه . لجبازیات زمونه
وای که تموم نمیشه . لجبازیات زمونه
هر چی باهات راه اومدم . تو باهام لج کردی
رفیق نیمه راه شدی . راهتو کج کردی
وای که تموم نمیشه . لجبازیات زمونه
وای که تموم نمیشه . لجبازیات زمونه